محل تبلیغات شما
همه بوسه های آذین بسته به مقدسات یک سو؛

آن چند بوسه که بر پیشانی و دستانت زده ام یک سوی دیگر!

ای مقدس ترین آیت زندگی ام

متبرک شده ام به تقدس دستانت

به تقدس چشمانت

مرا به مهمانی شگرفی فراخواندی

به دیداری باشکوه

و ضیافتی که لایقش نبودم شاید

نازنینم.!

این خود بهشت بود در آغوش تو

خود بهشت برین

***

این کوچه های کوچک تهران، چه بزرگ شده اند حالا.

همان کوچه هایی که حبس کرده بودند مرا در تنهایی چند هزار ساله خود

آنگاه که در آغوش تو بودم، این پس کوچه ها، دنج ترین جای جهان بودند؛نازنینم.

***

من جهانگردی را از کعبه وجود تو آغاز کرده ام

الحق که سزاوار ستایشی

کعبه عشق من.!

بنشین تا مسلمانی از نو آغاز کنم

در دین من

وضو از اشک باید ساخت

و در طواف تو

هفت دور کفایت نمی کند

هفتاد سال باید به دور تو گشت و گشت

قصد قربت به سوی چشمان تو باید باشد

سر به سجده برآوردن به سوی کعبه روی تو

در مقابل خویشتن خویش باز م یایستم

هفتاد سنگ را برای دور شدن از هر هوای نفسی به خود روانه می کنم

اگر زنده ماندم

سر به سوی تو پیش می کشم

تا جان به قربانت کنم.

سیلی های پایان ناپذیر

من هم از جنس نسل سوخته ام

کاش به جای پاییز، تو با مهر می آمدی

تو ,ام ,سوی ,بوسه ,کنم ,کعبه ,به سوی ,بر پیشانی ,که بر ,بوسه که ,زده ام

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

عبدالغنی آرام